اشعار محمدبشیر رحیمی

  • متولد:

آري، علي سه مرتبه از ما قضا شده / محمدبشیر رحیمی


پيچيده در رگارگ آب و هوا علي
پخش است در تطور ما تا خدا علي

پخش است در سراسر ما، بيشتر ز جان
محشور بوده ايم از آغاز با علي

غير از طنين رنگ خدا نيست مهر او
گرديده منتشر ز کجا تا کجا علي

کو چاره اي از آب و هوا، اهل خاک را
روح خداست در گِل تن هاي ما علي

اي جان هستي! از تو که منها توان شدن
بي تو چگونه زنده توان بود؟ يا علي!

ما را گره گره به ولاي تو بسته اند
زيرا تويي هر آينه مشکل گشا، علي!


آري، به جز علي که توان حالمان دهد؟
ما درد کهنه ايم و همانا دوا علي

سوء القضاست هرچه که ما راست بي علي
حسن القضاست هرچه که دنياست با علي

دنيا شب است، يکسره يلداست بي علي
دنياست سنگ و سايه و، تنها صدا علي

ما را گذاشتند ولي از علي جدا
ما سوختيم جمله جدا و، جدا علي

ما سوختيم و سوختن ما تمام شد
سوزد هنوز از غم ما و شما علي

آري، علي سه مرتبه از ما قضا شده
مهدي مگر بيايد و گردد ادا علي

...

1873 0 5